ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سرار آفرینش چهارمین کتابی است که از هارون یحیی نویسنده سرشناس ترک توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. به گزارش روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این کتاب از مجموعه راهی به سوی خداشناسی با ترجمه علیرضا عیاری روانه بازار کتاب کودک و نوجوان ایران شده است. هارون یحیی نام مستعار عدنان اکتار نویسنده مسلمان متولد آنکارا و ۵۴ ساله است که تاکنون کتابهای بسیاری از او در بازار نشر ایران به زبان فارسی برای بزرگسالان و کودکان و نوجوانان ترجمه و منتشر شده است.
اسرار آفرینش در این میان، تلاش میکند نمونههایی شگفتانگیز از نظام
خلقت را پیش چشم مخاطبان نوجوان خود قرار دهد نمونههایی که میتوانند در
کنار تمام آگاهیها، ما را در ایمان به آفریدگار یکتا یاری کنند.
در خلاصهای که در پشت جلد این کتاب نوشته شده، آمده است: خداوند متعال در
کلام بی نقص خود، قرآن کریم بارها و بارها از ما خواسته است که در آفرینش
جهان اندیشه کنیم بیشک این اندیشه راهگشای ما برای درک هدف از خلقت و
شناخت خالق بیهمتای جهان خواهد بود.
اتمسفر یک سپر محافظ بینظیر، آنزیمها، چشمهای مرکب و شگفتانگیز مگس، ماهی شگفتانگیز هتچت، آمفیپود موجود زنده ظریفی در اعماق اقیانوسها، غده هیپوفیز و اسرار شگفتانگیز اتم از جمله بخشهای این کتاب ۱۲۰ صفحهای است. نویسنده در مقدمه این کتاب با اشاره به برخی از اسرار شگفتانگیز آفرینش آورده است: “خداوند با دانش بیکرانش نظامهایی میآفریند که انسانها قادر به درک آنها نیستند. زیرا هنوز به جزییات آن پی نبردهاند. در هر یک از این جزییات، زیباییهای ظریف بیشتری وجود دارد که پرده از بزرگی و قدرت خداوند بر میدارند. این امر برای خداوند متعال که همه چیز را از عدم میآفریند، طبق اراده خود به آنها بها میدهد و قدرت دارد که هر وقت اراده کرد آنها را بیافریند، بسیار ساده است.”
به سراغ من اگر می آیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگ های هوا ،
پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،
از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است
که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم
پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می آید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست.
به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.
[گل]